داشتن چهار همسر دائمی را به طور هم زمان برای مرد جایز است. ازدواج مجدد در غیر از برادر زاده و خواهر زاده ، مشروط به اجازه همسر اول نیست. اما اگر زن در عقد شرط کند که همسرش زن دیگری نگیرد به نظر برخی از فقها، این شرط صحیح است و زوج نباید تخلف کند. البته براساس قانون جدید حمایت از خانواده مرد نمی تواند با داشتن زن دائم ، همسر دیگری اختیار کند مگر در شرایط خاص. انسان باید تلاش کند تا ازدواجش از روی علاقه باشد و در صورتی که ازدواج بدون علاقه انجام پذیرفته سعی کند علاقه و محبت ایجاد شود. البته بدیهی است که نیت شخص در علت ازدواج، تأثیری در صحت یا عدم آن ندارد، اگر چه هر عملی که برای خدا انجام شود، نزد او دارای اجر و ثواب است.
چهار زن دائمی و ازدواج : عقد از روی اکراه صحیح است یعنی هر گاه شخصی را بر وکالت در اجراء عقد نکاح برای غیر خودش اکراه کنند، چنین عقدی صحیح است و این که شخص در اجرای وکالتی عقد، مکره بوده است، اگر دیگر شرایط صحت عقد از جمله؛ قصد انشاء و .. را داشته باشد، موجب بطلان عقد نمی شود. اما اگر کسی اکراه بر اجراء عقد نکاح برای خودش شود و با همین حالت اکراه هم انشاء عقد کند، چنین عقدی صحیح نیست. اما اگر بعد از از بین رفتن اکراه به این عقد راضی شده و آن را اجازه داد، عقد صحیح و آثار آن مترتب می شود حال فرقی نمی کند که مکره(کسی که اکراه شده است) زوج یا زوجه باشد.
چهار زن دائمی و ازدواج در قانون حمایت خانواده : در قانون جدید حمایت از خانواده این گونه آمده است
1- رضایت همسر اول،
2- عدم قدرت زن اول به ایفای وظایف زناشویی،
3- عدم تمکین زن از شوهر،
4- ابتلای زن اول به جنون یا دیگر بیماریهای صعب العلاج،
5 - محکومیت زن به زندان،
6- ابتلای زن به هرگونه اعتیاد به مواد افیونی و مخدر،
7- عقیم بودن،
8- ترک زندگی توسط زن و....
از طرفی با توجه به شرایطی که در عقد نامه های فعلی ذکر شده از جمله شرایطی که زن می تواند در خواست طلاق بدهد این است که مرد بدون رضایت زن اول بخواهد زن دومی بگیرد.
از آن جا که ازدواج یک پیوند الاهی و جاودانه است و تنها یکی از اهداف آن کنترل شهوت است، و امور دیگر مانند؛ آرامش خاطر، تولید نسل و ... همه از اهداف این پیوند مقدس است. پس باید با برنامه ریزی و دقت در انتخاب همسر مناسب، زمینه یک هم زیستی ماندگار، همراه با عطوفت و مهربانی را ایجاد کرد و سعی کرد ازدواج از روی علاقه باشد و در صورتی که ازدواج بدون علاقه انجام پذیرفته سعی شود علاقه و محبت ایجاد شود. بدیهی است که نیت شخص در علت ازدواج، تأثیری در صحت یا عدم آن ندارد، اگر چه هر عملی که برای خدا انجام شود، نزد او دارای اجر و ثواب است.
در ازدواج مجدد رضایت همسر اول فقط در صورتی لازم است که شخص بخواهد با خواهرزاده یا برادرزاده همسر اول ازدواج کند.
البته اگر در ضمن عقد ازدواج اول شرط شده باشد که ازدواج های دیگر با اذن همسر صورت پذیرد، عمل به این شرط تکلیفاً واجب است، هرچند نکاح وضعاً صحیح است و لو بدون اذن. مگر این که قانون کشور اسلامی (نظام ولایت فقیه) این نکاح را باطل اعلام کند.
در صحت ازدواج علاقه قلبی دخالت ندارد، هرچند بدون شک در بقاء و سلامت اجتماعی ازدواج چنین امری لازم است.
چند زنی یا تعدد زوجات در مقابل تک زنی قرار گرفته . چند زنی سابقه ا ی طولانی در میان ملت هایی چون مصر ، هند ، چین ، فارس قدیم و رومیان داشته است. در چنین جوامعی به کسی که می توانست از چند زن تگهداری کند به چشم اعتبار نگاه می کردند.
در ایران زمان ساسانیان اصل تعدد زوجات ،اساس تشکیل خانواده به شمار می رفت.
در آیین زرتشت تعدد زوجات به دلیل تشویق برای افزایش جمعیت آزاد بوده است.
در تورات نیز تعدد زوجات آزاد بوده است.
انجیل نیز در این زمینه مخالفتی نکرده ولی کلیسا تعدد زوجات را ممنوع کرده است.
همان طور که می دانیم ازدواج امری فطری و طبیعی است و از آنجا که اسلام ارضاء جنسی از طیق همجنس بازی را منع کرده، راه را برای ارضاء صحیح غرایز باز گذاشته و آن چند هسری است که با شرایط خاص جایز شمرده است.
طبق آیه سه سوره نساء ، قرآن اجازه چند زنی را به شرط رعایت عدالت می دهد ولی هرگز تعدد زوجات را واجب ننموده و تنها چیزی که واجب نموده رعایت عدالت بین زنان است و قرآن فرموده ، ( رعایت عدالت کار آسانی نیست . و کسی که نتواند مراعات عدالت را بکند باید به همان یکی اکتفا کند.
اگر گرفتن چند زن در اسلام جایز است رعایت عدالت واجب است . اسلام نه چند زنی را اختراع کرده و نه آن را نسخ کرده . ولی اسلام رسم تعدد زوجات را اصلاح کرد یعنی آن را محدود کرد و برای آن حداکثر قائل شد (که 4 تا است) و از طرف دیگر برای آن قیود و شرایطی قرار داد (به هر کسی اجاز نداد که همسران متعدد انتخاب کند) که از بهترین شروط آ ن عدالت است . اسلام اجازه نمی دهد که تبعیض در میان زنان یا میان فرزندان آنها صورت گیرد.
اسلام برای شرط عدالت ، آن اندازه اهمیت قائل است که حتی اجازه نمیدهد مرد، وزن دوم در حین عقد توافق کنند که زن دوم در شرایطی نا مساوی با زن اول، زندگی کند .یعنی از نظر اسلام رعایت عدالت ،تکلیفی است که مرد نمی تواند با قرار قبلی با زن ، خود را از زیر بار مسئولیت آن خارج کند. مرد و زن هیچ کدام حق ندارند چنین شرطی در متن عقد بنمایند . زن دوم کاری که می تواند بکند فقط این است که عملاً از حقوق خود صرف نظر بکند . اما نمی تواند شرط کند که حقوقی مساوی با زن اول نداشته باشد همچنان که زن اول نیز می تواند عملا با میل خود از حقوق خود صرف نظر کند. اما نمی تواند کاری کند که قانوناً حقی نداشته باشد. تعدد زوجات با این شرط اخلاقی اکیداً و شدید به جای آن که وسیله ای برای هوسرانی مرد واقع گردد شکل انجام وظیفه به خود می گیرد. بنابراین اسلام با تجویزتعدد زوجات نخواسته زن را تحقیر کند بلکه از این راه بزرگ ترین خدمت را به جنس زن کرده است . البته باید توجه داشت که جواز تعدد زوجات با این که در بعضی از موارد یک ضرورت اجتماعی است و از احکام مسلم اسلام محسوب می شود اما تحصیل شرایط آن در امروز با گذشته تفاوت پیدا کرده است . زیرا زندگی در گذشته یک شکل ساده داشت و لذا رعایت عدالت آسان بود ولی در عصر ما کسانی که از این قانون استفاده می کنند باید مراقب عدالت باشند.
نظر کاربران