انحلال ازدواج

 انحلال ازدواج

انحلال ازدواج وپایان زندگی مشترک

باوجود اینکه ازدواج یک پیوند مشترک حیاتی ویک تعهد همیشگی بین زن وشوهر است اما بااین هم دربعضی حالات واوضاع دراثریک سلسله عوامل این پیوند ازهم گسیخته و دوستی ،محبت وعشق طرفین به کینه وکدورت ودشمنی مبدل می شود.

فسخ ، ایلاء ، سوگند ،ظهار ، لعان و تفریق :

مورد 1: همان طورکه همه می دانیم ازدواج یک میثاق است که دوجنس مخالف و بیگانه راباهم قریب ونزدیک ومعاشرت آن دورابایک دیگر حلال می گرداند اما گاهی عوامل واسبابی هم باعث میشود تا زن وشوهر ازهم جداشده وزندگی مشترک را وداع گویند که عوامل فوق الذکر بخشی ازآنعده عواملی است که موجب جدایی زوجین می گردد.

مورد 2 : درمورد عوامل انحلال عقد ازدواج قانون مدنی ما دراصل 131 خود چنین مشعراست: (عقد ازدواج بافسخ ، طلاق ، خلُع یا تفریق مطابق به احکام مندرج این قانون منحل می گردد.)

فسخ:

مورد 3 : تعریف فسخ ازدواج : درقانون مدنی به پیروی ازفقه اسلامی درمواردی بدون آنکه نیازی به طلاق باشد میتوان ازدواج رامنحل کرد.این موارد را فسخ ازدواج می نامند .

قانون مدنی مادراصل 132 خود فسخ راچنین تعریف می کند { فسخ عبارت از نقض عقد ازدواج به سبب خلل درحین عقد ویابعد ازآن به نحویکه مانع دوام ازدواج گردد.)

مورد 4 : قانون مدنی افغانستان حالات راکه موجب فسخ عقد ازدواج می شود چنین برشمرده است:

1- خلل درحین عقد ناشی ازاسباب ذیل می باشد:

الف : فقدان یکی ازشروط عقد

ب : خیارافاقه (زوال جنون) وعته (زوال معتوهیت)

ج : نقصان مهر از اندازۀ مهر مثل زوجه .

2- خلل بعد ازعقد که مانع دوام ازدواج می گردد، ناشی ازاسباب ذیل می باشد:

الف: حرمت مصاهره

ب : لعان

ج : امتناع زوجۀ غیر کتابی از مسلمان شدن درصورتی که زوج اومسلمان شده باشد .

ایلاء:

مورد 5 : تعریف : ایلاء درزبان عربی به معنای قسم خوردن وسوگند یادکردن است. ودراصطلاح فقهی به معنی سوگند یاد کردن به خداوند (ج) یا صفتی ازصفات اودرموردترک عمل زناشویی باهمسر درمدتی بیش ازچهارماه یابیشتر است.

دلیل ایلاءموضوعیت خود راازآیه مبارکه یی می گیردکه خداوند(ج) دراین باره فرموده است که اینک ترجمه آن را نقل می کنیم:

کسانیکه زنان خود را ایلاء می نمایند ،یعنی سوگند یادمیکنند که باآنها روابط زناشوی برقرارنمایند، تاچهارماه انتطاربکشند وبایدبدانندکه خداوند(ج) ازچنین سوگندی خوشنود نیست ودرضمن آن چهارماه باید تکلیف همسر خود رابه ادامۀ معاشرت یاطلاق دادن روشن نمایند ، اگر ازتصمیم خود عدول کردن وسوگند خودرا شکستند وبا زنان خودهمبستر شدند چه بهتر ، کفارۀ سوگند رامی پردازند وازدواج وهمسری به حال خود باقی می ماند زیرا خداوند بسیارآمرزنده ومهربان است . سپس اگر تصمیم برجدایی گرفتند ودرآن مدت ازمعاشرت وزناشویی امتناع کردند، خداوند شنوا ودانا است .

سوگند ظهار :

مورد 6 : سوگند ظهار آن است که مردی همسرش رابه یکی اززنان محرم خود زنانی که ازدواج با آنها مطلقاً وبرای همیش بخاطرخویشاوندی ، شیر خوارگی ویا خویشاوندی سببی حرام است ،تشبیه کند.

حکم شرعی : ظهار به اتفاق تمام علماء حرام است وانجام دهندۀ آن دچار معصیت می شود، زیراخداوند در این باره فرموده اند : وآن همسرانی راکه مورد ظهارقرار می دهید،مادران شما نگردانیده است.

شریعت اسلام برکسی که اقدام به ظهارنموده،کفاره یی راواجب نموده ، اما درزمان جاهلیت چینن نبوده وبه محض ظهار، زن برای همیشه نسبت به شوهرش حرام می گشت .

کفاره ظهار براساس آیات 2 و4 سورۀ مجادله به ترتیب یکی ازسه مورد زیر است :{ آزادنمودن یک نفربرده قبل ازعمل زناشویی ، دوماه روزه داشتن پشت سرهم ، ویا اگرهیچ یکی ازآنها رانتوانست، باید به شصت نفرمستمند غذابدهد.

لعان :

مورد 7 : هرگاه مردی به زنش نسبت زنا بدهد ویا انتساب فرزند زنش رابه خود نفی کند ودلیلی برای اثبات این امرکه همانا چهارشاهد عادل باشد پیدا نشود قاضی باید لعان رابین زن وشوهر اجراء کند. بدین ترتیب که مرد چهار باربه خداوند (ج) قسم یاد کند که اودرادعایش صادق است ودربارپنجم بگوید که لعنت خداوند براوباد اگردروغ گقته باشد .درمقابل زن هم چهاربار به خداوند قسم یاد کند که مرد درادعایش کاذب است ودردفعۀ پنجم بگوید غضب خدا براوباد اگر راست نگفته باشد.پس ازاینکه عبارات به زبان آوردند لعان به عمل می آید وبین زن و شوهر جدایی خواهد افتادوتا مرد گفته های خود راتکذیب نکند زن براوحرام خواهد بود وچنانچه ازحرفش بر گرددحد قذف براوجاری می گرددکه درین صورت مرد می تواند مجدداً زن راعقدکند.

درموردلعان درقرآن کریم مواردی بیان شده است که ترجمه آن این است:

کسانی که همسران خود رامتهم به عمل منافی عفت می کنندوگواهانی جز خودشان ندارند هریک ازآنها باید چهارمرتبه به نام خدا شهادت دهد که ازراستگویان است.ودرپنجمین باربگوید:لعنت خدا براوباد اگر ازدروغگو یان باشد، آن زن نیز نی تواند جزای زنا را ازخود دورکند به این طریق که چهار بارخدا رابه شهادت طلبد که آن مرد دراین نسبتی که به اومی دهد ازدروغگویان است. ودرمرتبه پنجم بگوید :غضب خدابراوباد اگر آن مرد ازراستگویان باشد.

طلاق:

مورد 8 : طلاق وجدانی به خاطر مراعات مصالح طرفین وازروی ضرورت وناچاری مباح وجایز است واین جواز را قرآن ،سنت ، اجماع علماء عقل وتدبیر مورد تأید قرارداده اند.

قرآن کریم درزمینه می فرماید : طلاق ، طلاقی که رجوع وبازگشت دارد، دومرتبه است ، ودرهر مرتبه ، باید به طورشایسته همسرخودرانگاهداری کند وآشتی نماید ، یا بانیکی اورارها سازد وازاوجداشود...اگربعد ازدوطلاق ورجوع ، باردیگر اوراطلاق داد،ازآن به بعد،زن براوحلال نخواهد بود،مگر اینکه زن همسردیگری انتخاب کند وبا اوآمیزش جنسی نماید.

پیامبراکرم صلی الله علیه وسلم می فرمایند :

ناپسند ترین امور حلال درنزدخداوند طلاق دادن است (اخرجه ابوداود وابن ماجه والحاکم.)

مورد 9 : انواع طلاق :

طلاق به اعتبار کلمات :

1- طلاق صریح

2- طلاق کنایه

طلاق به عتبار روش اجرای آن :

1- طلاق منجز

2- طلاق معلق

3- طلاق مضاف.

اصل 144 قانون مدنی افغانستان : {زوج دربرابر زوجه صلاحیت سه طلاق رادارد.}

اصل 146 ق،م، ا : {طلاق به طور عموم رجعی ودرموردذیل باین می باشد :

1- طلاق سوم 2- طلاق قبل ازدخول 3- طلاق به عوض 4- طلاقی که دراین قانون باین خوانده شده

مادۀ151 :

رابطۀ زوجیت درطلاق رجعی باپاک شدن ازحیض سوم قطع وحق رجوع زوج ساقط می گردد.


نظر کاربران