خصوصيات نفقه اقارب

 خصوصيات نفقه اقارب

نفقه اقارب بخشش و انفاق مال محبوب، ارزشی بزرگ و سر آمد است و مگر در ارزشهای انسانی چنین نیست؟

بخشش به خویشاوندان نمونه بزرگ منشی روح انسان و تأمین کننده حرمت خانواده و پیوندهای فامیلی است و خانواده سلول نخستین اجتماع است و همین انگیزه توجه بیشتری و اهتمام جدی تری است که بدان مبذول گشته.

بحث1 : اقارب عبارت است از خویشاوندان نسبی، سببی و رضاعی که قرابت نسبی به سبب خون و قرابت سببی بواسطه ازدواج و قرابت رضاعی به علت شیر دادن می باشد. قرابتی که بتوان در آن الزام بانفاق را در صورت احتیاج در خواست کرد منحصر به بعضی از اقارب نسبی می باشد. مطابق ماده 1196 قانون مدنی : در روابط بین اقارب فقط اقارب نسبی در خط عمودی اعم از صعودی یا نزولی ملزم با نفاق یکدیگرند. ماده 1204 ق م می گوید: نفقه اقارب عبارتست از مسکن و البسه و غذا و اثاث البیت به قدر حاجت و با در نظر گرفتن درجه استطاعت منفق .

خویشاوندان در خط عمودی بر دو دسته اند :

1- کسانیکه شخص از آنان متولد شده که آنان را اقارب و خویشاوندان عمودی صعودی آن شخص می نامند.

2- کسانیکه آنان از شخص متولد شده اند که آنان را خویشاوندان نزولی آن شخص گویند. طبق ماده فوق فقط خویشاوندان عمودی، اعم از صعودی یا نزولی که عبارتند از اولاد و ابوین و اجداد حق انفاق بر یکدیگر دارند. در اینکه پدر ومادر و فرزندان ملزم به انفاق به یکدیگر هستند هیچ تردیدی نیست. ولی درباره سایر خویشان اختلاف است. در فقه امامیه نیست به اجداد و جدات پدری و مادری تردیدهایی شده است ولی اعتقاد بر آن چنان شهرت یافته که میان متأخران قاعده ای قطعی گردید. اما خویشاوندان اطراف مانند برادر، خواهر، عمو، عمه، دایی و خاله و اولاد آنها چنین حقی را بر شخص ندارند. در بعضی مذاهب اسلامی انفاق به برادر و خواهر و هر خویشی را که نکاح با او حرام است، واجب می دانند. به عقیده گروهی حقوقدانان معاصراین قاعده را اخلاقی عمومی درباره برادر و خواهر نمی پذیرد، در سنت های مذهبی نسبت به دستگیری از خویشاوندان، به ویژه برادر و خواهر تأکید بسیار شده است.

بحث 2 : بنابراین، دین برادران و خواهران در دستگیری از هم در شمار دیون طبیعی است، یعنی دینی که در وجدان اشخاص و اخلاق عمومی احساس می شود، ولی قانون حق رجوع به مدیون را برای طلبکار شناخته است. پیامبر اسلام در مورد چگونگی انفاق به خانواده می فرماید: مؤمن باید با خانواده چنان رفتار کند که خدا با او رفتارمی کند، هر وقت خدا توسعه داد، توسعه دهد و هر وقت خدا سخت گرفت، سخت بگیرد. عوامل تحقق الزام به انفاق مطابق ماده 1196 قانون مدنی برای تحقق الزام به انفاق وجود رابطه خویشاوندی ضروری است و مطابق ماده فوق قرابت در خط عمودی اعم از صعودی یا نزولی موجب الزام به انفاق است. همچنین طبق ماده 1197 قانون مدنی: کسی مستحق نفقه است که ندار بوده و نتواند بوسیله اشتغال به شغلی وسایل معیشت خود را فراهم نماید. بر اساس ماده 1198 قانون مدنی کسی ملزم به انفاق است که متمکن از دادن نفقه باشد. با توجه به

مواد فوق عوامل تحقق الزام به نفقه اقارب به ترتیب زیر است :

1- وجود خویشاوندی بصیغه

2- نیاز به انفاق یکی از اقارب و استحقاق شخص ندار

  • تمکن مالی خویشان دیگر مبنای مالی خویشان دیگر . برای بررسی فقهی باید منابع فقه را که عبارتنداز : کتاب سنت، اجماع و عقل مورد بررسی قرار داد و مبنای الزام به انفاق را در آنها پیدا نمود.

    الف) قرآن : در قرآن آیات متعددی در خصوص انفاق به اقارب آمده است که از جمله آیه 216 و 233 از سوره بقره، آیه 6 از سوره طلاق. بعنوان مثال خداوند تبارک و تعالی در آیه 216 سوره بقره می فرمایند : یسألونک ماذا ینفقون قل ما انفقتم من خیر فللو الدین و الاقربین .

    ترجمه: از تو می پرسند چه چیز انفاق کنند بگو هر چیز خیر و نیکی که انفاق می کنید برای پدر و مادر و نزدیکان. همانطوریکه ملاحظه می شود در آیه فوق به صراحت به انفاق کردن به پدر و مادر و خویشان اشاره کرده است. آیت ا... مکارم شیرازی و جمعی از محققین در ذیل آیه فوق بیان نموده اند: بعضی از افراد می خواستند بدانند از چه نوع مالی باید انفاق نمود.

    بحث 3 : لذا خداوند می فرمایند : از تو می پرسند چه چیز انفاق کنند. در پاسخ آنان علاوه بر بیان توضیح آنچه باید انفاق نمایند اشاره به مسئله مهم دیگری نیز شده و آن موارد و اشخاصی که به آنها انفاق می شود. شأن نزول آیه نیز نشان میدهد که هر دو مسئله (چیزی که باید انفاق کرد و کسانیکه باید انفاق به آنها نمود) مورد سوال بوده است. در مورد دوم یعنی مصرف انفاق از همه به خویشان و از میان آنها نخست پدر و مادر اشاره می کند. نویسندگان فوق اضافه می نمایند بدیهی است به خویشاوندان علاوه بر آثاریکه در هر انفاقی نهفته است اثر عمیقی در استحکام پیوند خویشاوندی دارد. در تفسیر نور نیز ذیل آیه فوق آمده است: بهترین مورد انفاق والدین و بستگان هستند و بعد دیگران.

    ب) روایات : از نظر روایات نیز موارد متعددی در خصوص نفقه اقارب بیان شده، از جمله روایت حریر نقل از حضرت صادق(ع)، روایت جمیل نقل از حضرت باقر (ع) و روایت صحیحه حلبی نقل از حضرت صادق (ع) که در کتاب جواهر الکلام جلو 31 بیان گردیده است.

    ج) اجماع : علاوه بر آیات و روایات مشهور علمای امامیه و عامه هم انفاق به اقارب را لازم دانسته اند. لکن در جزئیات دارای اختلافاتی هستند که به تناسب بعداً بیان خواهد شد

    د) عقل : اضافه بر دلایل فوق عقل هم اینطور حکم می کند که برای مستحکم نگه داشتن بنیاد خانوادگی و جلوگیری از معضلات اجتماعی اقارب ملزم به انفاق همدیگر باشند. فصل دوم مبانی حقوقی نفقه اقارب قانون مدنی ایران در ماده 1199 بیان می دارد : نفقه اولاد بر عهده پدر است پس از فوت پدر یا عدم قدرت او به انفاق بعهده اجداد پدری است با رعایت الاقرب فالاقرب در صورت نبودن پدر و اجداد پدری و یا عدم قدرت آنها نفقه بر عهده مادر است. هرگاه مادر هم زنده و یا قادر به انفقا نباشد با رعایت الاقرب فالاقرب به عهده اجداد و جدات مادری و جدات پدری واجب النفقه است و اگر چند نفر از اجداد و جدات مزبور از حیث درجه اقربیت مساوی باشند نفقه را باید بحصه مساوی تأدیه کنند. همچنین ماده 1200 قانون مدنی در خصوص وجوب نفقه ابوین بیان می دارد نفقه ابوین با رعایت الاقرب فالاقرب بعهده اولاد و اولاد اولاد است. بنابراین نفقه اقارب هم از نظر قرآن و روایات لازم می باشد و هم از نظر قانون.

    بحث 4 : انفاق کنندگان بر اولاد نفقه اولاد : ماده 1199 در این رابطه می گوید: نفقه اولاد بر عهده پدر است. بعد از فوت پدر یا عدم قدرت او به انفاق به عهده اجداد پدری است. با رعایت الاقرب فالاقرب در صورت نبودن پدر و اجداد پدری و یا عدم قدرت آنها نفقه بر عهده مادر است. هرگاه مادر هم زنده و یا قادر به انفاق نباشد با رعایت الاقرب فالاقرب به عهده اجداد و جدات مادری و جدات پدری واجب النفقه است و اگر چند نفر از اجداد و جدات مزبور از حیث درجه اقربیت مساوی باشند نفقه را باید بحصه مساوی تأدیه کنند.

    نکته1 : در اول ماده است نفقه اولاد بر عهده پدر است. اینجا منظور از اولاد کسانی هستند که از شخص بلافاصله متولد شده اند خواه ذکور باشند و یا اناث. اولاد اگرچه صغیر باشند چنانکه از خود دارایی داشته باشند از آن ارتزاق می نمایند.

    نکته 2 : منظور از اجداد پدری جد، پدرجد و جد جد هر چه بالاتر رود می باشد هر یک از اجداد پدری که از حیث درجه نزدیکتر به شخص باشد در دادن نفقه مقدم بر جدی است که در درجه دورتر می باشد. چون نزدیکی او بیشتر است. این مسئله را ماده فوق با عبارت الاقرب فالاقرب بیان کرده است.

    نکته3 : در صورت نبودن پدر و اجداد پدری یا عدم قدرت انها نفقه بعهده مادر است. قانونگذار خواسته حتی در غیاب طبقه پدری نفقه اولاد بلاتکلیف نباشد. لذا این مهم را در نبودن پدر و اجداد پدری یا عدم قدرت آنها بر عهده مادر نهاده است.

    نکته 4 : و بالاخره ماده فوق پس از مادر یعنی جائیکه پدر و اجداد پدری و مادر نباشند نفقه اولاد را بر عهده اجداد و جدات مادری و جدات پدری نهاده. لذا اینجا آنها را در یک ردیف قرار داده و با عبارت الاقرب فالاقرب تقدم و تأخر آنها را در دادن نفقه بیان نموده است و در آخر هم بیان کرده اگر چند نفر از افراد مذکور از نظر اقربیت مساوی باشند باید نفقه را بحصه مساوی تأدیه کنند. فقهاء هم نظراتی مشابه آنچه در ماده فوق بیان شده دارند لذا به عنوان نمونه نظر امام خمینی (ره) را بیان می کنیم : وجوب انفاق هم از جهت انفاق کننده و هم از ناحیه انفاق شونده ترتیب دارد. اما از جهت انفاق کننده در مرتبه اول در وجوب نفقه فرزند اعم از پسر یا دختر بر پدر واجب است و اگر پدر وجود نداشته باشد یا فقیر باشد بر جد پدری فرزند دادن نفقه واجب است و به همین ترتیب بالا میرود و با رعایت قانون الاقرب فالاقرب و در صورت نبودن و یا توانایی نداشتن آنان وجوب انفاق بر مادر فرزند است و با نبودن مادر و یا ناتوانی مالی اش بر پدر و مادر پدر انفاق واجب است و به همین ترتیب با رعایت الاقرب فالاقرب و چنانچه آنان از لحاظ درجه مساوی باشند، بالسویه در وجوب انفاق مشترک هستند.

    گرچه از لحاظ زن و مرد بودن مختلف باشند و در حکم پدران مادر و مادران مادر است مادر پدر، و هر آنکس که از طریق مادر به پدر نزدیک است مانند پدر مادر پدر و مادر مادر او و مادر و پدر او و هکذا. پس نفقه فرزند با نبودن پدران و مادر او بر آنها واجب است. البته با رعایت قانون الاقرب فالاقرب، پس اگر فرزند دارای هم پدر و جد است که هر دو دارا هستند، دادن نفقه بر پدر واجب است و اگر پدر و مادر داشت طبعاً بر پدر دادن نفقه واجب است و چنانچه جد پدری و مادر داشت طبعاً بر جد پدری واجب است و اگر جد مادری او همراه مادر وجود داشت بر مادر نفقه واجب است و چنانچه جد و جده مادری با هم باشند هر دو مشترک می باشند بالسویه در دان نفقه و اگر جده پدری همراه جد و جده مادری باشد، سه نفره در انفاق مشارکت می ورزند. فقه عامه در خصوص نفقه اولاد: شافعیه گفته اند: اگر کسی دارای پدر و جد پدری ثروتمند بود و محتاج شد نفقه به تنهایی به عهده پدر است و اگر مادر ومادر مادر داشت نفقه او فقط با مادر است ولی اگر پدر و مادر داشت نفقه او با پدر است و اگر جد و مادر داشت نفقه با جد است و اگر مادر پدر و مادر مادر داشت گفته شده هر دو در دادن نفقه مساویند و نیز گفته شده نفقه بر عهده مادر پدر است.


  • نظر کاربران