وكالت تجاري

وكالت تجاري

در ذیل این مبحث به وكالت فروش خودرو و وكالت فروش مال موقوفه به عنوان دو مورد ازاقسام وكالت تجاری می پردازیم .

الف - وكالت فروش خودرو مصداق وكالت تجاری :

1 - در این نوع سند ( وكالت فروش خودرو ) فروشنده خودرو به همراه خریدار به دفترخانه مراجعه می نمایند و پس از تسویه حساب فروشنده وكالت فروش خودروی خودر را به نام خریدار تنظیم می نماید كه خریدار با توسط این سند با مراجعه به مراكز تعویض پلاك و فك پلاك و اخذ پلاك جدید به نام خود به دفترخانه مراجعه می نماید و با وكالت سند را به نام خود منتقل می نماید .

2 - این نوع سند زمانی كه خریدار و فروشنده با هم تسویه حساب می نمایند و خریدار می خواهد كه دیگر نیازی به حضور مجدد فروشنده جهت انتقال نباشد تنظیم می گردد.
وكالت تجاری/ نذكر مهم : در صورتی كه این نوع سند به نام خریدار تنظیم گردد خریدار باید صرفا به نام خود تعویض پلاك نماید چون هنگام تنظیم این سند حق الثبت و مالیات نقل و انتقال به نام خریدار پرداخت گردیده است در صورتی كه خریدار با این وكالت به نام شخص دیگری به غیر از خود تعویض پلاك بنماید كلیه هزینه های انتقال مجددا اخذ می گردد.

وكالت تجاری و مدارك لازم جهت تنظیم وكالت فروش خودرو :

1 - سند خودرو

2 - شناسنامه مالكیت خودرو (برگ سبز پلاك )كه به نام خریدار صادر گردیده است

3 - مفاصای شهرداری .در صورتی كه خودروی مورد انتقال صفر كیلومتر یا تولید سال تنظیم سند باشد می شود بدون اخذ مفاصای شهرداری انتقال را انجام داد

4 - تادیه نقل و انتقال كه پس از تعویض پلاك صادر می گردد و به مدت ۲ ماه دارای اعتبار می باشد

5 - بیمه نامه شخص ثالث

6 - شناسنامه و كارت ملی طرفین و كارت پایان خدمت یا معافیت اشخاص كمتر از ۵۰ سال

ب - وكالت در فروش مال موقوفه مصداق وكالت تجاری :

وكالت تجاری وموقوفات - سوالات : متولی موقوفه کیست؟ خصوصا در وقف خاص؟ و چه حکمی باید برای اثبات متولی بودن خود ارائه دهد؟ حکم ازطرف اوقاف؟ یا ازطرف دادگاه؟ و آیا جهت انجام امور موقوفه می تواند به دیگری وکالت کلی بدهد؟ آیا اوقاف درموقع تنظیم وکالت دخالتی یا نظارتی دارد؟ چه در وقف عام چه در وقف خاص؟ وآنجا که وقف عام یا خاص به تصدی اوقاف اداره می شود؟

آیا جهت تنظیم وکالت فروش اعیانی که در زمین موقوفه احداث شده بایستی چه مواردی را مد نظر داشت؟

وضعیت وکالتی که در آن موکل می خواهد که وکیل مبلغ مشخصی وجه را مثلا از حسابی بردارد ویا ازشخصی تحویل بگیرد ؟ آیا حق الثبت وحق التحریر آن چگونه حساب می شود؟ واینکه آیا در پایان وکالت باید بنویسیم که این وجه باید به موکل تحویل داده شود یا خیر؟ وآیا می توان نوشت که وکیل وجهی را دریافت نموده وبرای خود برداشت کند؟

وضعیت وکالت افتتاح حساب وبرداشت از حساب های قرض الحسنه چگونه است؟ وآیا می توان وکالت جهت افتتاح حساب جاری وگرفتن دسته چک وصدور چک داد یا خیر؟

آیا می توان وکالتی تنظیم کرد که وکیل با آن وکالت بتواند سفته ای را امضا کند؟

1 - برخی مراجعین قدیمی از دفترخانه تقاضا می نمایند که در وکالتنامه نوشته شود که وکیل، وکیل در حیات و وصی در ممات است که مثلا خانه پلاک ... را به خود یا به هر شخصی که بخواهد منتقل نماید آنها می دانند که وکالت به فوت موکل یا وکیل باطل می شود وصی در ممات می خواهند که اگر موکل فوت نمود با استفاده از آن جمله خانه را بفروشند وبرخی سردفتران هم می نویسند حالا این پرسش مطرح می شود که مگر صرف این جمله کفایت وصیت تملیکی می کند؟! وگر وصیت تملیکی تلقی شود مسئله نفوذ وصیت تا ثلث اموال چه می شود؟! بهرحال آن خانه به ارث می رسد حالا اینجا مسئولیت دفترخانه ای که این جمله را نوشته چیست ؟ واین سند چه حکمی دارد؟ در برخی اسناد رهنی هم این جمله را بانکها نوشته اند و می دانید که متن اسناد رهنی بلاتشبیه وحی منزل است.

2 - در اسناد بانکی حق فروش راهن حق فروش مورد رهن را به بانک می دهد آیا اگر بانک به استناد همین حق فروشی که در سند رهنی دارد به دفترخانه تنظیم کننده آن سند رهنی یا به دفترخانه ی دیگری مراجعه نماید و خواستار انتقال قطعی مورد رهن به خود یا دیگری شود چه می کنید؟

چون اخیرا بانکها علاوه بر وکالت مندرج در متن سند رهنی جداگانه یک فقره وکالتنامه فروش آنچنانی بلاعزل از رهن برای فروش ملک می گیرند آیا اگر بانک با آن وکالتنامه به دفترخانه تنظیم کننده همان وکالت یا دفتر دیگری مراجعه وخواستار انتقال ملک مورد رهن بنام بانک یا شخص ثالثی شود چکار می کنید؟

3 - وکالتی از یکی از دفاتر بسیار باسابقه و قدیمی در تهران به دفترم مراجعه کرد که وکیل چون ملک در رهن بانک بوده به اصطلاح وکالتی خریده بود و در حال حاضر درخواست تفویض آن را داشت و خریدار هم التماس که من کل زندگیم و بدبخت نشم و از این حرفها که بهتر میدانین حال این شخص میخواست تفویضی که انجام میشود محکم باشد و غیر قابل عزل من متن حدود اختیارات رو براتون عینن مینویسم :

وکیل مرقوم در انجام مورد وکالت به شرح بالا با حق توکیل به غیر و با حق عزل وکلای انتخابی در تمامی موارد وکالت .. وضمنا موکل ضمن عقدر خارج لازم حق عزل وکیل را از خود سلب و الی آخر . حال با این حدود آیا تفویض انجام بشه وکیل اول می تواند به استناد این حدود اختیارات وکیل توکیلی را عزل کند ؟ و اگر یک همچین موردی بهتون مراجعه کند شما چه جوری تفویض آن را تنظیم میکنید؟؟

اگر وکیل به دفتر مراجعه کرد و گفت من از حق عزل وکلای انتخابی ام میخواهم استفاده کنم و وکیل توکیلی را بخواهد عزل کند چه کار باید کرد؟

در گذشته تفویض وکالت را به این صورت دیده بودم که می نوشتیم در تاریخ زیر حاضر گردید.

آقا/خانم .. وکیل/وکیل توکیلی (مع الواسطه ) وکالتنامه های . بعدالحضور کلیه اختیارات الی آخر ولی در حدود 10الی 11 سالی میشود که در تهران دفاتر از شماره 500 بالاتر رفتن نوع جدیدی از تفویض وکالتها در میان دفاتر دیده شد که مشابه وکالت های معمولی بوده یعنی موکل و وکیل و مورد وکالت اما می دانیم که وقتی موکل را می نویسند در ادامه می نویسند با وکالت آقای فلانی طبق وکالت نامه شماره حالا سوال پیش می آید که آیا هر دو فرمت صحیح ؟ اگر صحیح است چرا اصلا با دو فرمت متفاوت نوشته می شود ؟ اگر صحیح نیست چرا صحیح نیست ؟ خدا عالم است


نظر کاربران