اقرار به نسب

اقرار به نسب

بعضی از فقهاء نسب را چنین تعریف نموده اند :

اقرار به نسب عقیده 1 : النسب و هو الاتصال بالولادة بانتهاء احد هما الی الآخر او بانتهائهما الی ثالث (نجفی، 1981، ج29، ص238)

اقرار به نسب عقیده 2 : المراد بالنسب علاقه بین شخصین، تحدث من تولد احدهما من الآخر او تولدهما من ثالث (انصاری، بی تا، ص401)

ایرادی که در تعاریف فوق به نظر می رسد این است که اتصال ولادت در حقیقت، منشأ اعتبار رابطة نسبی است ولی حقیقت نسب امری است که از اتصال ولادت انتزاع می شود؛ لذا در این تعریف بین امر اعتباری و منشأ اعتبار خلط شده است.

بعضی از حقوق دانان در رابطه با حقیقت نسب عقیده چنین بیان داشته اند :

عقیده 1 : نسب به معنی قرابت و خویشاوندی است و امری است که به واسطه انعقاد نطفه از نزدیکی زن و مرد به وجود می آید. از این امر رابطة طبیعی خونی بین طفل و آن دو نفر که یکی پدر و دیگری مادر باشد موجود می گردد (دكترامامی، 1343، ج 5، ص151)

عقیده2 : نسب عبارت است از رابطة خویشاوندی بین دو نفر که یکی از نسل دیگری یا هر دو از نسل شخص ثالث باشند که به این معنی مترادف با قرابت نسبی است که یک رابطة طبیعی و خونی بین خویشاوندان نسبی خط مستقیم یا خط اطراف است

بحث 1 : ایرادی که در تعاریف فوق به نظر می رسد این است که هیچ یک از تعاریف فوق ، حقیقت و ماهیت نسب را تبیین نکرده اند که به چه دلیل به وسیله ولادت یا رابطة طبیعی، فرزند به مادر یا پدر منتسب می گردد؟ ملاک رابطة آن دو چیست؟ آیا این امر، یک رابطه اعتباری و قراردادی است تا در هر زمان قانون گذار خواست بتواند اعتبار دیگری را وضع و تصویب نماید یا این که این امر یک رابطه و ارتباط تکوینی و واقعی است و گریزی از آن نیست چه نفیا و چه اثباتاً ؟ که در این صورت قانونگذاران فقط می توانند به خاطر برخی مصالح یک سری آثار را ندیده انگارند.

بحث 2 : با توجه به این که در هیچ یک از متون قرآنی و روایی، مفهوم خاصی از نسب ارائه نشده است شاید بتوان گفت که مقنن در رابطه با حقیقت نسب از عرف پیروی نموده و همان معنایی که عرف از نسب به دست می دهد را شناسایی نموده است؛ زیرا اگر مقنن اصطلاح دیگری غیر از معنای عرفی نسب در نظر داشت، منطق تقنین اقتضا می نمود که معنی مورد نظر خویش را بیان نماید تا تأخیر بیان از زمان احتیاج، لازم نیاید و به اصلاح اصولی در مورد عنوان حقیقت شرعیه یا قانونی وجود ندارد.

بحث 3 : بر این مطلب فقیهان اسلامی تصریح می کنند که در مسأله نسب از سوی شارع و قانون گذار اسلام، تأسیس جدید ایجاد نشده و همان مفهوم متمرکز عرفی تأیید شده است. در این باره، به تعابیر برخی از فقها اشاره می کنیم :

1. نسب عرفی ملاک و معیار ترتب احکام شرعی است و برای نسب اصلاً حقیقت شرعی وجود ندارد و اصل هم عدم نقل مفهوم نسب عرفی به مفهوم شرعی آن است (نراقی، 1405، ج16، صص221 و222)

2. اگر نسب حقیقت شرعی می داشت صحیح بود (نفی احکام نسب از ولد زنا) ، لکن وجود حقیقت شرعی برای نسب ثابت نشده ، بلکه به عکس عدم آن ثابت شده است. بنابراین نسب ، مثل سایر عناوین بر همان مفهوم و برداشت عرفی مترتب می شود (روحانی، بی تا، ج21، ص221)

لذا از آن جا که قانون گذار در تبیین ماهیت نسب از عرف تبعیت کرده است، لازم است ابتدائاً معنای عرفی نسب معلوم گردد، سپس به تصرفاتی که شارع در این معنای عرفی به عمل آورده است، بپردازیم :

بحث 4 : بنابر عرف، تکون یک انسان از اسپرم مرد و تخمک زن، منشأ اعتبار رابطة نسبی است ؛ به عبارت دیگر، عرف پس از پیدایش طبیعی طفل از والدین خویش، یک امر اعتباری و قراردادی بین طفل و والدین او برقرار می نماید که آن را نسب می نامد و بر این رابطة اعتباری نیز آثاری را مترتب می کند.

بحث 5 : مقصود از اعتباری بودن نسب این نیست که نسب هیچ گونه وجود حقیقی ندارد و وجود یا عدم آن صرفاً در اختیار اعتبار کنندگان است، بلکه نسب از اعتباریات نفس الامری است، به عبارت روشن تر، عقلا و قانون گذار در مقابل این منشأ اعتبار(تولد)، ناگزیر از اعتبار رابطة نسبی هستند. قرآن کریم نیز به این امر اشاره می کند: و هو الذی خلق من الماء بشرا فجعله نسبا و صهرا... (و اوست کسی که از آب بشری آفرید و او را دارای خویشاوندی نسبی و داماد قرارداد.) در این آیه از تفریع جعل بر خلق من الماء بشرا استفاده می شود که همان بشر خلق شده از آب، دارای نسب است و نسب وی اعتبار و حالت تغییر یافته از آب نطفه است و از غیر آن نشأت نمی گیرد، بلکه به لحاظ منشأ خلقت بشر، نسب اعتبار و تفریع می شود.(رضانیا معلم، 1380، ص322) ازاین رو، اعتبار و قرارداد های غیر واقعی دربارۀ آن غیر مشروع و بی اثر است، چنان که در آیة زیر این معنا به صراحت بیان شده است:

ترجمه آیه : (و پسرخواندگانتان را پسران(واقعی) شما قرار نداده است. این گفتار شما به زبان شما است، ولی خدا حقیقت را می گوید و اوست که به راه راست هدایت می کند. آنان را به نام پدرانشان بخوانید... و اگر پدرانشان را نمی شناسید، پس برادران دینی و موالی شمایند و در آن چه اشتباهاً مرتکب آن شدید بر شما گناهی نیست، ولی در آن چه دلهایتان عمد داشته است مسئول هستید ...)

بحث 6 : به هرحال با توجه به توضیحات فوق می توان در تعریف نسب گفت :

نسب عرفاً و لغتاً رابطه ای است اعتباری که از پیدایش یک انسان از نطفه انسان دیگر انتزاع می شود (علوی قزوینی، 1380، ص192) با توجه به همین مطلب است که برخی از حقوق دانان در تعریف نسب دقت به عمل آورده و نسب خاص را از قرابت نسبی یا نسب عام تفکیک نموده و هر یک را علی حدّه تعریف نموده اند :

نسب عام : نسب عام یا قرابت نسبی عبارت است از علاقه و رابطة خونی و حقوقی موجود بین دو نفر که در اثر تولد یکی از آن ها از دیگری یا تولد هر دو از شخص ثالث به وجود آمده است.

نسب خاص : نسب به معنای خاص عبارت است از علاقه و رابطة خونی و حقوقی بین دو نفر که در اثر تولد یکی از صلب یا صلب دیگری به وجود آمده است.(علوی قزوینی، 1380، ص192) منظور ما از نسب در این بحث رابطة پدر فرزندی و مادر فرزندی است که می توان آن را تحت عنوان نسب پدری و نسب مادری قرار داد.

بحث 7 : چگونگی انتساب طفل به والدین :

از جمله مواردی که در تبیین هرچه بیشتر حقیقت و ماهیت نسب مؤثر است، چگونگی انتساب طفل به والدین می باشد که این بحث را درنسب پدری و مادری به طور جداگانه پی می گیریم.

چگونگی انتساب طفل به پدر :

اقرار به نسب / بحث 8 : بر اساس تعریفِ نسب در موازین عرفی اعم از عرف عام و خاص، دانش پزشکی و اعتقادات مذهبی تردیدی در این نیست که صاحب اسپرم پدر بچه ای است که از نطفة حاصل از امتزاج اسپرم وی با یک سلول ماده(تخمک) به وجود آمده است به عبارت دیگر منشأ پیدایش و مادۀ سازندۀ جنین از ناحیه پدر، اسپرم موجود در منی مرد است و عرف هم بر این اساس، برای بیان این امر واقعی و تکوینی عنوانی به نام نسب انتزاع می کند؛ در واقع انتساب به پدر مبتنی بر خلقت کودک از نطفة اوست و مردِ صاحب اسپرم، پدر طفل محسوب می شود.

اقرار به نسب / بحث 9 : آن چه که از فتاوی فقهاء در دست است نیز نشان دهنده آن است که بچه ای که از زن متولد می شود، از لحاظ نسب پدری ملحق به مردی است که جنین از ترکیب ِ اسپرم او با تخمک زن پدید آمده است یعنی اگر صاحب اسپرم معلوم باشد، او پدر بچه محسوب است حال اگر اسپرم وی به صورت مشروع در رحم زن قرار گرفته باشد(با عقد نکاح صحیح یا به صورت شبهه) قانون از هر حیث این نسب را به رسمیت می شناسد و اگر استقرار اسپرم در رحم زن به صورت غیر مشروع باشد، هرچند قانون به آن رسمیت نمی دهد ولی صاحب اسپرم به طور طبیعی پدر محسوب شده و بعضی از آثار نسب چون حرمت نکاح نیز در پی می آید و به هر حال بچه منتسب به مرد دیگری نمی شود. قوانین و حقوق اکثر کشور های جهان که در آن ها، از رابطة طبیعی و واقعی یاد شده، عنوان نسب را انتزاع کرده اند و بر آن آثار متعددی مترتب کرده اند، شاهد بر این ادعا می باشد.

اقرار به نسب / بحث پایانی : درباب پایان بحث دربارۀ منشأ پیدایش فرزند از ناحیة پدر، آیات و روایات وجود دارند که به جهت اختصار فقط به ذکر آیة 54 سوره فرقان که در آن منشأ پیدایش انسان و ملاک نسب، با تعبیر زیبا بیان شده است، بسنده می کنیم :

و هو الذی خلق من الماء بشرا فجعله نسبا و شهرالله (و اوست کسی که از آب، بشری آفرید و او را دارای خویشاوندی نسبی و دامادی قرارداد...)


نظر کاربران