اقسام شبه

اقسام شبه

شبهه كه یكی از مصادیق نسب خارج ازخانواده است ممكن است شبهه حكمی ویا موضوعی باشد.

الف) شبهه حكمی : شبهه حكمی عبارت است از اشتباه در حكم قانون. ممكن است كسی در اثر جهل به حكم قانون با شخصی كه همسر او نیست به تصور اینكه بین آنان رابطه زوجیت برقراراست نزدیكی كند وحاصل آن تولد طفلی باشد این اشتباه شبهه حكمی است . به عنوان مثال كسی به تصور اینكه ازدواج با زنی كه در عده طلاق یا وفات است منع قانونی ندارد با او ازدواج می كند این ازدواج به حكم قانون باطل است اما یكی ازطرفین یا هردو به این منع قانونی جاهل هستند وبه تصور اینكه زن وشوهر هستند باهم نزدیكی می كنند ودر نتیجه این نزدیكی طفلی متولد می شود ، شبهه حكمیه است.

ب) شبهه موضوعی: ممكن است زن یا مردی یا هردو از حكم قانونی مطلع باشند لكن در موضوع دچار اشتباه شوند به عبارت دیگر وقتی یك شخص درنفس عملی كه انجام داده است مرتكب اشتباه شود می گوییم در موضوع اشتباه كرده است. برای مثال :

مثال1 : زن ومردی به شخص دیگری وكالت می دهند تا بین آنان عقد نكاح جاری نماید و به تصور اینكه وكیل آنان این عقد را انشاء كرده است وآنان زن وشوهر شده اند با هم نزدیكی می كنند دراین صورت این زن ومرد در حكم قانون اشتباه نكرده اند بلكه در موضوع مرتكب اشتباه شده اند.

مثال 2 : مرد نابینائی با زنی به تصور اینكه همسر اوست نزدیكی می كند وبعد متوجه می شود كه آن زن همسر او نبوده است در این فرض نیز اصطلاحا وطی به شبه (نزدیكی به شبهه) اتفاق افتاده است.

مثال3 : مردی با زنی كه در عده (وفت یا طلاق) است به تصور اینكه عده او تمام شده است ازدواج می كند این مرد می داند كه ازدواج بازنی كه در عده است باطل است وبه این حكم قانونی آگاه است لكن تصور می كند كه عده این زن منقضی شده است در این صورت نیز یك اشتباه موضوعی رخ داده است.

بحث 1 : لازم است متذكر شویم كه در مواردی ممكن است نزدیكی به معنی مصطلح آن به شبهه نباشد لكن باید آن را درحكم شبهه تلقی كرد.مانند اینكه كسی در حالت جنون یا خواب یا به اكراه با كسی نزدیكی كند.

در این موارد به لحاظ اینكه اشتباه را به تصور نادرست معنی كردیم واساسا مجنون وشخص در حال مستی اصلا تصوری ندارند (تا اشتباه باشد) وشخص مكره هم تصور نادرستی ندارد بلكه در اثر اكراه نزدیكی می كند شبهه به معنی خاص كلمه نیست لكن با توجه به منابع فقهی وعرف وعادت مسلم با ید این مواردرا نیزدر حكم ولد ناشی ازشبهه دانست.

بحث 2 : قانون مدنی در ماده 884 طفل ناشی از نزدیكی به اكراه را درحكم طفل ناشی ازشبه دانسته است. البته اشاره به این نكته نیزضروری است كه اگر كسی به اختیار و برای نزدیكی با زن بیگانه ای خودرا مست كند ودر حال مستی وبی خبری با آن زن نزدیكی كند طفل ناشی از این آمیزش دارای نسب مشروع نخواهد بود و عمل او در حكم كسی است كه كار رابه اختیار انجام داده است.

بحث 3 : به هرحال این اشتباه (حكمی یا موضوعی) ممكن است ازطرف یكی از طرفین یا هردوی آنها باشد. درهرحال طفل متولد ازنزدیكی به شبهه فقط به طرفی ملحق می شود كه هنگام نزدیكی در اشتباه بوده در صورتی كه هردو در اشتباه بوده اند ملحق به هردو خواهد بود. (ماده 1165ق.م) احكام ناشی ازولد به شبهه درقانون مدنی درمواد1164تا1166آمده است.

بحث نسب ناشی از زنا :

بحث 1 : چنانچه اشخاص بالغ وعاقل ومختاركه به حرمت رابطه جنسی خودوعدم وجود رابطه زوجیت بین خود اگاهی دارندبا یكدیگرنزدیكی كنند ویا اگر به حرمت رابطه خود آگاه نیستند لكن مقدمات این بی خبری را به اختیار انجام داده باشند یعنی به قصد انجام عمل نامشروع به اختیار حالت آگاهی را ازخود سلب كنند (مانندكسی كه به قصد نزدیكی با زن بیگانه ای عمدا شرب خمر نموده وخودرا مست كرده است.) چنانچه از این رابطه جنسی كودكی بوجود آید نسب آن مشروع نخواهد بود واصطلاحا چنین كودكی را ولدالزنا می گویند وقانون مدنی به پیروی از حقوق اسلام نسب چنین طفلی را به رسمیت نشناخته وآنان را ملحق به هیچكدام نمی داند (ماده1167ق.م) چنین كودكی عضو خانواده محسوب نمی شود وازهیچكدام از پدر ومادرطبیعی خود ارث نمی برد حق استفاده ازنام پدر ومادر طبیعی خود ندارد وپدرولایتی هم نسبت به او ندارد.

بحث 2 : به عبارت دیگر هیچیك ازآثار قرابت نسبی جز حرمت نكاح برآن مترتب نمی شود. این سختگیری قانونگذاربه قصد تنبیه ومجازات پدرومادری است كه نظامات اجتماعی را زیر پا گذاشته و برخلاف اخلاق حسنه وسنن اجتماعی ومذهب رفتاركرده اند.

بحث 3 : ازطرفی چنانچه قانون برای اطفال متولد اززنا با اطفال دارای نسب مشروع حقوق برابری قائل وازروابط آزادجنسی زن ومرد حمایت كند، تشكیل خانواده كه اهمیت اجتماعی آن بركسی پوشیده نیست و معمولا همراه با سختیها ومشقات وقید وبندهائی است به خطر خواهد افتاد وافراد با وجود راهی آسان تر برای رسیدن به خواسته های خود ازطریق انتخاب یك شریك جنسی آزاد كمتر به ازدواج قانونی وتشكیل خانواده روی خواهد آورد واین امر تبعات ومفاسد غیر قابل جبرانی برای جامعه در پی خواهد داشت .

بحث 4 : ممكن است این سؤال مطرح شود كه طفل متولد از زنا چرا باید بار گناه پدر ومادر خودرابه دوش بكشد واز نعمت نگهداری ورشد در دامان مادریا سایه پدر محروم گردد؟؟؟

به همین دلیل وبرای رفع نگرانی هایی كه رها سازی اطفال نامشروع در جامعه (كه معمولا از تربیت صحیحی برخوردارنیستند وبواسطه محرومیت از كانون خانواده ازنظر روحی وعاطفی صدمه دیده اند) درحقوق بعضی از كشورها تدابیری اتخاذ شده است كه با حفظ مرزبین اطفال مشروع وغیر مشروع از نظر حقوقی وبه قصد حمایت ازاین كودكان پدر ومادرطبیعی را مجبور به نگهداری از چنین كودكانی بنمایند ودرحقوق كشور ما هم به موجب رأی وحدت رویه شماره617 مورخه 3/4/1376 صادره از دیوان عالی كشور بین طفل مشروع ونامشروع جز در مسئله توارث تفاوتی قائل نشده و سایر حقوق وتكالیف مترتب بر نسب مشروع ؛ مانند گرفتن شناسنامه ،حضانت وولایت ونفقه را نسبت به طفل نامشروع تسری داده و پدر ومادر طبیعی را به حضانت ونگهداری ازطفل نامشروع خود واخذ شناسنامه برای او تكلیف كرده است . وبدین ترتیب گام مؤثری در حمایت از كودكان دارای نسب نامشروع ونجات آنها از آوارگی وبی خانمانی برداشته شد .بنایراین در حال حاضر وبا آمدن رأی وحدت رویه مورد اشاره برنسب نامشروع هم آثارنسب مشروع مانند منع نكاح، حضانت ،ولایت ونفقه مترتب می شود وصرفا كسی كه دارای نسب مشروع نیست از پدر ومادرطبیعی خود ارث نمی برد.

بحث نسب ناشی از تلقیح مصنوعی :

بحث مقدماتی : تلقیح در لغت به معنی بارداركردن است ولقاح به معنی باردار شدن ودر اصطلاح حقوقی تلقیح مصنوعی به معنی این است كه زنی را با قراردادن نطفه در رحم او بدون اینكه عمل نزدیكی انجام شود بارداركنند . در این مورد صورتهای مختلفی تصور می شود.

صورت اول) : ممكن است بین زن ومردی رابطه زوجیت وجود دشته باشد ولكن مرد كه دارای نطفه قابل بابروری است قادر به انجام عمل نزدیكی نباشد.در این صورت نطفه اورا ازطریق پزشكی در رحم همسر او قراردهند ومنجر به بارداری او شودوطفلی متولد شود.در این صورت بی شك طفل متولد شده به شوهر كه صاحب نطفه است ومادر طفل ملحق خواهد شدزیرا در نزدیكی زن وشوهر خصوصیتی وجود ندارد آنچه ملاك نسب مشروع است این است كه در زمان انعقاد نطفه بین صاحب نطفه وتخمك رابطه زوجیت وجود داشته باشد.

صورت دوم) : تلقیح مصنوعی با نطفه غیرشوهر (مرد اجنبی)

مورد1 : رابطه با طفل مادر: در این خصوص دونظر وجود دارد :

نظر اول ) معتقد است كه با ید بین دوفرض تفكیك قائل شد :

الف : مادر طبیعی به عمل تلقیح اگاه است ومی داند كه نطفه مرد بیگانه ای رادررحم او قرارمی دهند. در این صورت نسب طفل بوجود آمده نسبت به آن زن نامشروع است وآن زن صرفا مادرطبیعی آن طفل به حساب می آید.

ب : مادرطبیعی جاهل به عمل تلقیح باشد یعنی بدون اطلاع او وازطریق تلقیح مصنوعی نطفه (اسپرم) مردبیگانه ای را دررحم او قرارداده باشند. مثلا خانمی برای درمان نازائی خود به پزشك مراجعه كرده است وپزشك معالج بدون اطلاع او اقدام به قراردادن نطفه مرد بیگانه (ازطریق تلقیح مصنوعی ) در رحم او كرده است وزن حامله شده است.در این فرض طفل متولد شده ازآن زن نسبت به او دارای نسب مشروع است وتمام آثارنسب مشروع بر اومترتب می شود.وحكم فرزند متولد ازشبهه رادارد.

نظر دوم ) این است كه در هردو صورت (چه اینكه مادر طفل می دانسته است كه نطفه مرد بیگانه رادررحم اوقرارمی دهند یا از این امر بی اطلاع بوده است) نسب طفل نسبت به آن زن مشروع است . دلیل این امر هم این است كه در قانون مدنی صرفا نسب طفل متولد از زنا نامشروع دانسته شده است . (ماده1167ق.م) در تلقیح مصنوعی مادرطفل حتی در فرضی كه از قراردادن نطفه مرد بیگانه در رحمش مطلع بوده است ،مرتكب زنا نشده است، وهیچ رابطه جنسی با پدرطبیعی طفل برقرارنكرده است.لكن پذیرفتن این نظر دشواراست زیرا چنانكه در نسب مشروع بیان شد آنچه ملاك مشروعیت نسب است وجود رابطه زوجیت بین پدر ومادر طبیعی طفل است وعمل نزدیكی خصوصیتی ندارد.

مورد 2 : رابطه طفل با صاحب نطفه : در این مورد نیز دونظریه وجوددارد :

نطر اول) این است كه باید بین دوحالت قائل به تفكیك شد :

الف : صاحب نطفه به عمل تلقیح اگاه بوده است ومی دانسته است كه می خواهند نطفه اورا در رحم زن بیگانه ای قراردهند.دراین صورت نسب طفل بوجود آمده نامشروع است.

ب : صاحب نطفه به عمل تلقیح جاهل بوده وازاینكه می خواهند نطفه اورادر رحم زن بیگانه ای قراردهندبی اطلاع بوده است .دراین صورت نسب طفل نسبت به او مشرع وحكم طفل متولدازشبهه رادارد.

نظر دوم ) این است كه مطلقا نسب طفل مشروع است .اعم از اینكه صاحب نطفه ازعمل تلقیح مطلع بوده است یاخیر. دلیل این امر هم این است كه در قانون مدنی صرفا نسب طفل متولد از زنا نامشروع دانسته شده است(ماده1167ق.م)

در تلقیح مصنوعی پدرطفل حتی در فرضی كه از قراردادن نطفه اش در رحم زن مطلع بوده است ،مرتكب زنا نشده است،وهیچ رابطه جنسی با مادر طبیعی طفل برقرارنكرده است.لكن پذیرفتن این نظر دشواراست زیرا چنانكه در نسب مشروع بیان شد آنچه ملاك مشروعیت نسب است وجود رابطه زوجیت بین پدر ومادر طبیعی طفل است وعمل نزدیكی خصوصیتی ندارد.

مورد3 : رابطه طفل با شوهر زن : ممكن است زنی كه ازطریق تلقیح مصنوعی وقراردادن نطفه مردبیگانه در رحم او باردارشده است ، همسر داشته باشد حال ببینیم رابطه این طفل با همسر این زن چگونه است.واقعیت این است كه این طفل هیچ رابطه نسبی با شوهر زن نمی تواند داشته باشد ونسبت به او كاملابیگانه است ونسب او (اعم ازمشروع یا غیر مشروع) به اومنتسب نمی شود .


نظر کاربران