سن ازدواج

سن ازدواج

قبل از انقلاب دختر زیر 16 اجازه ازدواج نداشت و اگر اصرار داشتند دست روی شناسنامه می بردند تا سنشان را بالا ببرند اما بعد از انقلاب چون بحث شرعی مطرح شد سن ازدواج زیر 13 سال اعلام شد.همچنین قبل از انقلاب ،در بحث ماده 1210 قانون مدنی و ماده 1209 سن رشد 18 سال بود و دفاتر اسناد رسمی ازدواج حق نداشتند ازدواج زیر 18 سال را ثبت کند، بعد از انقلاب ماده 1209 حذف و ماده 1210 اصلاح شد و اعلام شد که کسی نمی تواند به خاطر سن رشد مهجور بماند یعنی سن بلوغ اصل بود. البته برای ازدواج در تمام دنیا، سن رشد ملاک است اما ما مسئله شرع را هم داریم و لذا سن بلوغ مطرح می شود.

شرع می گوید سن بلوغ 9 سال برای دختران و 15 سال برای پسران است. این را می شود تغییر داد؟

در زمان پیامبر سن بلوغ دختر 9 و سن بلوغ پسر 15 سال بود که شاید به نظر من مقتضیات آن زمان این طور بود و الان با وضعیت کنونی همخوانی ندارد. البته اینکه فقها به این موضوع ورود نمی کنند ، شاید به خاطر این باشد که اگر این سن دست کاری شود فرد به وظایف شرعی خود عمل نکند. شروع بلوغ شرعی به نظر من 9 سالگی است نه اینکه کودک به سن 9 سال رسید بلوغ جسمی و جنسی شده باشد. سن بلوغ برای دختران در 9 سالگی در اسلام، صرفاً برای بیان نوعی علامت است که دختر در این سن نوعاً آمادگی ازدواج دارد. بدیهی است برای ازدواج علاوه بر سن بلوغ ، شرایط دیگر روحی، فرهنگی، اجتماعی و... لازم است و سن شرعی بلوغ تنها یکی از شرایط جواز ازدواج است، نه همه آن. بنابراین سن بلوغ دلیل بر رشد جسمی و آمادگی جنسی فرد برای ازدواج است و این با رشد فکری و عقلی متفاوت است و در نظر گرفتن این سن به معنای تکامل فرد در این سن نیست، بلکه در رشد فکری و عقلی و تکامل فرد، شرایط دیگری نیز لازم است.

حال ضرورتی نیست که کمیسیون قضایی به این موضوع بپردازد؟

در قانون منعی برای ازدواج در سن پایین نداریم .اما به نظر من همه دستگاه ها برای حل این معضل باید حرکت منسجمی داشته باشند و سازمان ثبت و احوال باید از ثبت چنین ازدواج هایی خودداری کند. هرچند بسیاری از خانواده ها با وجود خودداری ثبت احوال از ثبت این ازدواج ها، باز هم کودکان خردسال خود را مجبور به ازدواج می کنند .بنابراین باید فرهنگ سازی کرد.

آیا آماری که ثبت احوال ارائه کرده است، نشان دهنده یک بحران اجتماعی است؟

به نظر می رسد این آماری که ثبت احوال اعلام کرده زیاد نیست اما به هر حال وجود دارد. بررسی ها حکایت از آن دارد که ازدواج کودکان در سنین پایین بیشتر مربوط به خانواده هایی است که با مشکلاتی همچون فقر و اعتیاد و کم سوادی درگیر هستند و به دلیل اینکه این ازدواج ها پیش از رسیدن کودک به بلوغ فکری صورت می پذیرد، کودک را با دنیایی از نیازها و انتظارت برآورده نشده مواجه می کند که به مرور اثرات روحی و روانی در فرد می گذارد. قبل از انقلاب سن ازدواج 18 و 20 سالگی بود و ازدواج بین 15 تا 18 سال باید با اجازه دادسرا بود، اما الان برای ازدواج زیر سن 13 و 15 سال باید اجازه دادگاه باشد .بنابراین من هم موافقم که باید قانون تغییر کند. در یک تحقیقی که در مرکز پژوهش ها انجام شد سن بلوغ جنسی در استان بوشهر 9 و در کردستان 17 سال بود اما متاسفانه این موضوع در قانون ما دیده نشده است.

عدم آمادگی جسمانی کودکان بویژه کودکان واقع در سنین ۱۰ تا ۱۵ سالگی از یک سو و عدم آمادگی روانی وآموزشی کودکان در پذیرش خواسته یا ناخواسته و آگاهانه یا ناآگاهانه همسر بخصوص پذیرش مردان بزرگسال یا جوان از سوی دختران واقع در سن کودکی از سوی دیگر زمینه وقوع بسیاری از آسیب پذیری های جسمی و روانی آنان را فراهم می سازد.

ازدواج کودکان بیشتر در چه خانواده هایی اتفاق می افتد؟

بعضی از این خانواده ها پرجمعیت هستند و گاهی ۱۴ فرزند دارند و در مناطق هرمزگان برای رها شدن از هزینه شکم فرزندان خانواده خود این کار را انجام می دهند . شناسایی خانواده های پرجمعیت و حتی اعمال پیشگیری های اجباری برای جلوگیری موالید می تواند راهکار دیگری را برای جلوگیری از این حوادث تلخ باشد . متاسفانه این ازدواج ها به ثبت قانونی نیز نمی رسد و فقط توسط روحانی محل صیغه عقد جاری می شود.

به نظر میرسد این آمار کم هستند و می توان تحقیق کرد که علت این ازدواج ها به خاطر فقر، اعتقادات فرهنگی و دینی بوده است یا دلایل دیگری دارد و اگر فقر باشد با بحران اقتصادی که داریم امکان افزایش آن وجود دارد.

اما همین آمار کم هم یعنی اینکه این مشکل وجود دارد

. باید بررسی شود که ازدواج های ثبت شده به خاطر چه چیزی بوده است. گاهی ممکن است اجبار برای ارائه مدرک باشد یا اینکه مادر و پدر فرزندان با هم رابطه دارند و برای راحت شدن این ارتباط فرزنداشان را به عقد هم در می آورند

چرا با وجود رشد جامعه ما هنوز هم این آسیب را در جامعه داریم ؟ مشکل همان فرهنگی است؟

در شهرستان های استان تهران از جمله ورامین ، پاکدشت ، رباط کریم ، شهریار و کرج مناطق مهاجرپذیر هستند و از هر قومیتی در این مناطق سکونت دارند و طبعا همچنان به همان آداب و رسوم و عرف هایی که به آن پایبند بودند عمل می کنند. در شهرستان های استان تهران خانواده های بسیاری وجود دارند که فقر مالی بالایی دارند و برای اینکه لااقل از هزینه های دختران خود خلاصی پیدا کنند، به خواستگاران دختران خود در هر سنی پاسخ مثبت می دهند، بدون اینکه حقی را برای فرزند خود قائل باشند.

چه آسیب هایی این ازدواج ها دارد؟

دختران کودکی که در سنین پایین مجبور به ازدواج شده اند به دلیل آنکه نتوانسته اند دوران کودکی و نوجوانی خود را به درستی طی کنند به مرور زمان دچار بیماری روحی و روانی می شوند، از خودکشی، فرار از خانه، روی آوردن به روسپیگری و افزایش کودکان مطلقه در جامعه به عنوان آسیب های ازدواج کودکان. در برخی از شهرستان ها که دختران با مردان پیر و سن بالا ازدواج می کنند، مسلم است که از لحاظ جسمی آسیب پذیر خواهند بود و از سوی دیگر به خاطر ضعف قوای جسمانی در مردان سالخورده، این دختران جوان برای رفع نیاز جنسی خود رو به مردان جوان می آورند که از آن به عنوان روابط فرا زناشویی یاد می شود.

دلایل این ازدواج ها در سن کم چه باشد؟

دلایل فراوان است؛ گاهی در بوشهر برای فقر مجبور می شوند دخترشان را بفروشند. گاهی هم به خاطر روابط نامشروعی که دختر و پسر دارند خانواده مجبور می شوند آنها را به عقد هم درآورند. بنابراین جامعه که در آن فقر، شکاف طبقاتی، تورم و بیکاری داشته باشد افراد رفتارهای ناهنجار دارند. با وجودی که هر دو جنس پسر و دختر در معرض ازدواج های زودهنگام هستند ولی دختران بیشترین قربانیان این پدیده بشمار می روند. سنت و فقر همچنان به تقویت این عمل ادامه می دهند.

مطابق تحقیقی که در 33 شهر کشور

در استان های بوشهر، سیستان و بلوچستان، لرستان، خوزستان و برخی شهرهای شرقی و شمالی کشور صورت گرفته است ازدواج کودکان امری رایج محسوب می شود به طوری که چندی پیش دختری 11 ساله با پسری 12 ساله در یکی از روستاهای جنوبی کشور به عقد هم درآمدند. گاهی دختری را به پیرمردی به جای بدهی می سپارند که مشاهده این موارد تاثیرات مختلفی از لحاظ فرهنگی و اجتماعی در جامعه به جای خواهد گذاشت و بالتبع زمینه های بروز ورود به روابط نامشروع و بزهکاری ها را در جامعه فراهم خواهد کرد.

چه راهکاری برای حل این مشکل وجود دارد؟

راهکار من برای حل مشکل ازدواج کودکان کوتاه مدت و دراز مدت است . دراز مدت همان تغییر قانون است و کوتاه مدت آن است که در دادسرا ها بخشنامه ای از سوی قوه قضاییه داده شود که دقت بیشتری بر روی این موضوع داشته باشند و در شرایط خاص اجازه این کار را بدهند.

تغییر قانون به این سادگی امکان پذیر نیست و باید به دنبال راهکار کوتاه مدت بود چون راه های فرار از قانون هم وجود دارد و آن وقت ممکن است کار غیر شرعی هم انجام دهند. بنابراین باید از لحاظ فرهنگی روی این موضوع کار کرد.

باید کار فرهنگی انجام شود. البته باید قانون را تغییر داد و نظارت هم بر اجرا کرد و قوانین را از زاجره یعنی تنبیهی درآورد و قانون ترمیمی شود.


نظر کاربران