قرابت سببی

قرابت سببی

قرابت سببی

بحث 1 : قرابت سببی که از آن به قرابت بالمصاهره نیز نام برده اند، طبق نظر برخی از فقها به خویشاوندی که در اثر نکاح بین زن و شوهر و خویشاوندان هر یک با دیگری ایجاد می شود تعریف شده است. پس از عقد خویشان شوهر به درجه همان قرابتی که با وی دارند، بستگان زن نیز تلقی شده و خویشان زن نیز متقابلا از اقربای شوهر می شوند. البته خویشان زن با اقوام شوهر هیچ گونه قرابتی ندارند.

بحث 2 : ماده ۱۰۳۳ قانون مدنی ایران به بیان نحوه ایجاد و شکل گیری این نوع از قرابت میان زوج یا زوجه و بستگان نسبی طرف مقابل پرداخته است. در مورد قرابت سببی از حیث ایجاد حرمت در نکاح ، تفاوتی بین نکاح دائم و موقت وجود ندارد. بنابر این به عنوان مثال چنانچه مردی با زنی حتی بطور موقت ازدواج نماید ، نکاح با مادر و جدات آن زن (اعم از پدری و مادری) حرام ابدی خواهد بود.

بحث 3 : کسانی که نکاح با آنان به موجب قرابت سببی ممنوع شده است، به سه دسته ذیل قابل تقسیم اند:

1- کسانی که نکاح با آنان عینا ممنوع است، یعنی به محض ایجاد قرابت حرمت ابدی تحقق می یابد؛ مانند مادر زن.(ماده ۱۰۴۷ ق.م.)

2- کسانی که نکاح آنان جمعا ممنوع است، یعنی نکاح بر فرض وجود و بقاء قرابت ممنوع است، مانند خواهر زن. (ماده ۱۰۴۸ ق.م.)

3- کسانی که نکاح آنان بدون اذن همسر ممنوع است، مانند ازدواج با دختر برادر زن یا دختر خواهر زن.(ماده ۱۰۴۹ ق.م.).

بحث 4 : به عقیده جامعه شناسان، ازدواج ، پیوند دو جنس مخالف ، برپایه روابط پایاپای جنسی است. از سوی دیگر، روابط جسمانی بین دو انسان از دو جنس مخالف ، به خودی خود، کافی نبوده ، مستلزم انعقاد قرارداد اجتماعی ای است که این گونه روابط جسمانی را مشروعیت بخشد. به عبارت دیگر، تحقّق ازدواج، وابسته به تصویب اجتماعی است. در مقایسه با دیگر ارتباطات ،ازدواج، ارتباطی است که تأمین نیازهای بی نظیری را برای افراد در ابعاد مختلف عاطفی، روانی، اجتماعی، زیستی و... به همراه می آورد.

بحث5 : از این رو در دین مبین اسلام، روایات بی شماری داریم که بر ضرورت ازدواج در بین جوانان تأکید بسیار دارند ؛ امّا با توجّه به همه تأکیدات و ضرورت های فردی و اجتماعی برای ازدواج، امروز، شاهد افزایش میانگین سن ازدواج در میان جوانان و مُعضلی به نام کاهش میزان ازدواج در کشور هستیم. بر این اساس، بالا رفتن سن ازدواج در ایران، مسیری را می پیماید که بیم آن می رود در آینده ای نه چندان دور، کشور، با بحران ازدواج رو به رو شود و مشکلات فراوان اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی ناشی از تأخیر در ازدواج، در جامعه رواج پیدا نموده ، در افکار جامعه نیز موجّه جلوه کند..

مهم ترین عواملی را که در شکل دهی به بحران ازدواج مؤثّر هستند :

بررسی عوامل بحران ازدواج :

1. عوامل جمعیت شناختی

بحث 6 : عوامل جمعیت شناختی، شامل تغییرات جمعیتی و ساختار جمعیتی در یک جامعه است. در ایران، تعییرات جمعیتی به دو دلیل عمده، باعث ایجاد بحران ازدواج گردیده است. عواملی همچون: وقوع جنگ تحمیلی که توازن بین مردها و زن ها را در اثر به شهادت رسیدن مردان، تحت تأثیر قرار داد و همچنین پدیده مهاجرت که طی آن، مردها از روستاها به شهرها مهاجرت نموده و دخترهای روستایی، دارای موقعیت کمتری برای ازدواج گردیده اند. در واقع، ساختار جمعیت به این نکته اشاره دارد که سنّ ازدواج، تحت تأثیر شرایط اجتماعی و اقتصادی قرار دارد.

2. عوامل فرهنگی

بحث 7 : از آن جا که در عُرف ایران، سنّ زنان در هنگام ازدواج باید کوچک تر از مردان باشد و به دلیل این که مردان در مقایسه با زنان در سنین پایین تر، آمادگی تشکیل خانواده را ندارند، بنا بر این، سنّ ازدواج، خود به خود بالا می رود.

یک عامل فرهنگی دیگر، پدیده فرار مغزها است. متأسفانه فرهنگ و عرف و قوانین در ایران، مشوّق نخبگان و تحصیلکردگانِ مرد، برای خروج از کشور است، در حالی که برای نخبگان و تحصیل کردگان زن، محدودیت زا است.

بحث 8 : از سویی، گسترش تجمّل گرایی و ارزش های مادّی نیز تا حدّ زیادی بر روی ملاک های همسر گزینی تأثیر گذاشته است. به طوری که امروز، یکی از فاکتورهای اصلی افراد برای انتخاب همسر، مادّیات است و این طبیعی است که جوانان برای به دست آوردن دارایی، نیاز به پیش زمینه هایی چون تحصیلات، زمان، موقعیت شغلی و ... دارند که همگی این عوامل، در افزایش سنّ ازدواج و پدیده بحران ازدواج، مؤثّرند.

3. عوامل اجتماعی

بحث 9 : تعییرات اجتماعی، تضاد هنجارها و نقش های اجتماعی، روابط متقابل انسان ها را تحت تأثیر قرار داده است. تغییر این روابط، خود به خود تغییر نگرش، تغییر نیازها و چگونگی همسر گزینی را نیز تحت تأثیر قرار می دهد. اگر در گذشته، ازدواج، پیوند مقدّسی بود که به سادگی سر می گرفت . امروزه این پدیده، به شکل پیچیده ای دارای جنبه هایی گردیده است که به سادگی مهیا نمی شوند. بالا رفتن آمار طلاق، جرایم و آسیب های اجتماعی، به نوعی ترس از گزینش همسر مناسب را ایجاد کرده و همه این عوامل، باعث شده اند تا نرخ ازدواج، کاهش پیدا کند. افزایش روابط ناسالم پیش از ازدواج، بی اعتمادی و وسواس، همگی سنّ ازدوج را بالا برده و حتی در برخی موارد، تجرّد قطعی را سبب شده اند.

بحث 10 : عوامل اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی ذکر شده، همگی بیانگر این قضیه بودند که در کشور، بحرانی به نام تأخیر در ازدواج یا حتی عدم ازدواج وجود دارد که باید به عنوان آسیبی جدّی ، مورد بحث و بررسی قرار گیرند. شاید عوامل جمعیت شناختی به راحتی و در کوته مدّت ، قابل کنترل نباشند. گرچه بررسی عوامل اقتصادی نیز در این حیطه ضرورت دارد، امّا آنچه ما در این جا قصد تبیین دقیق آن را داریم، بررسی عوامل اجتماعی و به عبارت واضح تر، پدیده ای است که در این جا تحت عنوان آسیب های اجتماعی ، ازدواج را در جامعه ما با مخاطره، رو به رو ساخته است. بدین جهت، ابتدا باید منظورمان از آسیب های اجتماعی را واضح تر بیان کنیم.

آسیب های اجتماعی

بحث 11: آسیب های اجتماعی، پدیده ای است که جوامع گوناگون، برحسب وضعیت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خود با انواع متفاوتی از آن رو به رو هستند. در همه جوامع انسانی، اصطلاح آسیب های اجتماعی، در مورد رفتار و عملکرد عدّه ای اطلاق می شود که اعمالی خلاف قانون، چارچوب یا موازین مذهبی و اجتماعی جامعه انجام می دهند. هر چند تفاوت فرهنگ ها و ایین های مذهبی، سبب می شود که عملی در یک جامعه، خلاف و در جامعه دیگر، مورد قبول و پسندیده باشد. برای مثال در کشور ایران، اعمالی جرم محسوب می شوند که فرد در صورت ارتکاب آنها به قصاص ، دیات ، حدود و یا تعزیرات محکوم شود. از میان آسیب های متعدّد اجتماعی، اعتیاد و فحشا، بیش از بقیه مخاطره آمیز هستند. دامنه این دو آسیب اجتماعی، به حدّی وسیع است که خود به خود بر دیگر عوامل جمعیت شناختی، اقتصادی و فرهنگی مؤثر در بحران ازدواج مؤثرند.

روسپیگری :

بحث 12 : روسپی، زنی است که از راه خودفروشی ، امرار معاش می کند و جز این، پیشه ای ندارد و تحت نظامات خاصی، به این پیشه و کار خود ادامه می دهد . بنا براین، با توجه به تعریفی که در بالا آمد، پدیده روسپیگری، خود به خود با مشکلات اقتصادی ، پیوند خورده است؛ امّا اقتصاد ، تنها زمینه ساز این معضل اجتماعی نیست و برخی زمینه ها در هر دو جنس (زن و مرد)، زمینه ساز شیوع روسپیگری است. عدم پایبندی به آموزه های دینی، عدم تربیت صحیح خانوادگی، شکست در یافتن همسر ایده آل، تنوّع طلبی جنسی و... از دیگر عواملی هستند که این پدیده را تحت الشعاع خود دارند؛ امّا مهم تر از اینها، پیامدهایی است که پدیده روسپیگری به همراه دارد. از آن جا که این آسیب اجتماعی، به طور موقّت، نیاز جنسی را مرتفع می کند، سبب می شود که جستجو برای ازدواج به تأخیر بیفتد یا از بین برود.

بحث 13 : از سوی دیگر، وجود این پدیده، بی اعتمادی دو جنس به یکدیگر را بیشتر می کند. همچنین دسته ای (هرچند اندک) از مردان، به دلایل متعدد اقتصادی ـ فرهنگی که آمادگی ازدواج و پذیرش مسئولیت را ندارند، به این طریق، دوره ای را سپری می کنند که این دوره به خودی خود، بر طول مدّت سنّ تأخیر ازدواج می افزاید. دیگر آن که راه کارهای دینی ای چون صیغه (ازدواج موقّت) برای سالم سازی روابط بین دو جنس مخالف، به درستی در فرهنگ ما جا نیفتاده است و به این دلیل، افراد، ترجیح می دهند دارای روابط پنهان غیر مشروع باشند تا مسئولیت و تکلیفی برایشان نداشته باشد و دیگر آن که در آینده، وقتی تصمیم به ازدواج گرفتند، از گذشته خود، سابقه ای به جای نگذارند.

بحث 14 : گذشته از گناهان بسیاری که این پدیده شوم (روابط آزاد جنسی) دارد و تأثیر مخرّب آن که زندگی فردی و حیات اجتماعی را به مخاطره می اندازد، شانس ازدواج را برای زنان روسپی، به صفر، کاهش می دهد و بر روی قدرت انتخاب و حسّ زیبایی شناسی مردان نیز تأثیر می گذارد. به طوری که مردانی که با زنان متنوّع رو به رو می شوند، دیگر به راحتی دست به انتخاب همسر نمی زنند.


نظر کاربران