نسب ناشي از تلقيح مصنوعي

نسب ناشي از تلقيح مصنوعي

نسب ناشی از تلقیح مصنوعی

جامعه بشری دائماً در حال تغییر و تحول است. روز به روز مسائل جدیدی پیش می آید كه از جنبه های مختلف نیاز به بررسی و پژوهش دارد.
علم حقوق نیز ناگزیر است تا همزمان با این تحولات، توسعه یابد تا جوابگوی نیازهای جامعه باشد چون در غیر این صورت مشكلات عدیده ای بر سر راه جامعه قرار می گیرد. لذا فقدان قانون در مورد مسائل جدید منجر به هرج و مرج می گردد. یكی از مسائل جدید كه از جنبه های مختلف قابل بررسی است روشهای جدید باروری به طریقه مصنوعی می باشد. مسئله تلقیح مصنوعی ابتدا در مورد گیاهان و حیوانات انجام شد و كم كم در مورد انسان هم انجام شد و نتایج مثبتی داشت. تلقیح مصنوعی می تواند باعث حل مشكلات بسیاری از خانواده ها شود كه از نعمت داشتن فرزند محروم اند.

البته همچون دیگر مسائل جدید، باعث نگرانی ها و مخالفت هایی هم شده است. این مسئاله فقط از جنبه حقوقی اهمیت ندارد و چه بسا جنبه های اخلاقی و اجتماعی آن مهمتر از جنبه حقوقی آن باشد. مسائلی همچون تركیب اسپرم با تخمك در خارج از رحم، انتقال جنین زوجین به رحم زن ثالث، تركیب اسپرم مرد وزن بیگانه، پرورش جنین در لوله آزمایشگاه، اهداء تخمك/ جنین و .. سئوالات بی شماری را ایجاد می كند.

دراین بحث، آنچه بیشتر مورد توجه است، بررسی مشروعیت یا عدم مشروطیت طرق تلقیح مصنوعی و بررسی نسب و آثار آن از جمله ارث طفل حاصل از این طرق است. به این معنا كه طفل حاصل از طرق تلقیح مصنوعی به چه كس یا كسانی ملحق می شود و آثار این الحاق چیست؟

فصل اول : تلقیح مصنوعی

طبق تعریف تلقیح مصنوعی می توان آن را به اقسام زیر طبقه بندی نمود :

1- تلقیح اسپرم مرد به همسرش
2- تلقیح اسپرم مرد بیگانه به زن

مبحث اول : تلقیح مصنوعی با اسپرم شوهر

ممكن است در مواردی با وجود اینكه مرد توانایی ساختن نطفه كامل را دارد یعنی اسپر ماتوروئید مرد قابلیت و توانایی بارور ساختن تخمك را دارد ولی به دلیل از جمله عنن یا انزال سریع و یا عیوب مجازی آلات تناسلی مرد و یا عدم قدرت جذب دستگاه تناسلی زن امكان تركیب شدن نطفه مرد و زن از راه طبیعی وجود ندارد و در نزدیكی طبیعی جریان تلقیح به درستی انجام نمی شود. به همین دلایل جهت رفع این مشكلات می توان از تلقیح مصنوعی استفاده كرد .

گفتار نخست : جواز یا حرمت تلقیح مصنوعی با اسپرم شوهر

در مورد این مسئاله در قانون ایران، حكمی مشاهده نمی شود. ولی با توجه به اصاله الاباحد می توانیم بگوئیم كه این مورد مشكلی ندارد از نظر شرعی و قانونی . نسب طفل ناشی از این تلقیح به پدر و مادر خود منتسب می شود و همة آثار نسب قانونی و شرعی هم بر این طفل بار می شود مواد مربوط به نسب در قانون مدنی كه مواد 1158و 1159 هستند، نزدیكی و مواقعه را بیان كرده اند چون راه طبیعی انعقاد نطفه ، نزدیكی است والا خصوصیتی در مواقعه و نزدیكی وجود ندارد كه تنها معیار ایجاد نسب قانونی و شرعی باشد. در مورد این موضوع اكثر فقها و حقوقدانان معاصر آن را جایز می دانند و تنها عده كمی از فقها هستند كه نظر به عدم جواز آن دارند. و از نظر حكم وضعی این مورد هم اكثر حقوقدانان و فقها نسب این طفل را صحیح دانسته و آن را به زوجین ملحق می دانند. البته با تأكید بر این نكته كه در جریان این روز باید از كارها و اعمال خلاف ضوابط شرعی و عفت خانواده جلوگیری شود.

در ذیل نظرات چند تن از فقها و حقوقدانان دراین باب آورده می شود: آیت ا.. گلپایگانی عقیده دارند كه :بر حسب مستفاد از اذلة شرعیه، نطفه مرد به هر نحو در رحم حلیله خود قرار بگیرد جایز است و اولاد ملحق به مرد و حلیله است. و توارث از طرفین ثابت است.

طبق عقیده مزبور اولاً تلقیح مصنوعی با اسپرماتوزوئید شوهر شرعاً جایز است. ثانیاً طفل متولد از این تلقیح به زوجین ملحق می شود. ثالثاً توارث بین طفل و زوجین ثابت است و از هر حیث طفل مزبور با طفل حاصل از نزدیكی یكسان بوده و فرقی بین آنها وجود ندارد.

آقای دكتر امامی معتقدند كه : طفل متولد از لقاح مصنوعی از منی شوهر قانونی است و نزدیكی تأثیری در نسبت قانونی ندارد.

حضرت آیت ا.. شیخ یوسف صانعی در مورد تلقیح مصنوعی چنین اظهار نظر فرمودند : باردار نمودن مصنوعی زن به نطفه شوهر جایز است، البته باید از مقدمات حرام پرهیز شود. مثل آنكه تلقیح كننده نامحرم نباشد و... هرچند اینگونه اعمال موجب حرام شدن نطفه و فرزند نمی باشد چون مربوط به مقدمات است و خود مقدمات حرام است و فرزند متعلق به زن و مرد صاحب نطفه می باشد و همه احكام فرزند را دارا است

البته در مقابل نظرات ابراز شده در صفحات قبل، عده ای از فقها لقاح مصنوعی را اصولاً جایز نمی دانند و آن را غیر مشروع می دانند. و استدلال آنها هم این است كه در شرع مقدس امر فروج، مسئاله مهمی است و تأكید فراوانی برای حفظ آن در شرع شده است از جمله آیه 30 سوره نور كه می فرماید : قل للمومنات یغضضن من ابصارهن و یحفظن فروجهن خدا فرموده كه زنان فروج خود را حفظ كنند و در این آیه متعلق ذكر نشده و نگفته كه از چه چیز حفظ كنند و اختصاص به نزدیكی و مقاربت نداده است.و در علم اصول هم اجماع وجود دارد كه هر گاه متعلق ذكر نشود، افاده عموم می كند یعنی از هر چیزی حفظ كن.

مرحوم حضرت آیت ا...میلانی معتقد به عدم جواز تلقیح مصنوعی بوده ولی طفل حاصل از آن را به صاحب نطفه ملحق می دانند.

مرحوم حضرت آیت ا....بروجردی قدس سره شریف تلقیح مصنوعی منی زوج به زوجه را محل تأمل و اشكال می دانستند.

در مجموع به این نتیجه می رسیم كه طفل متولد از تلقیح مصنوعی زن با اسپرم شوهر به زوجین ملحق می شود و این طفل از هر جهت حاصل از نزدیكی طبیعی فرقی ندارد. نزدیكی جنسی هم كه در موارد 1158و1159 ق.م ذكر شده است به این دلیل است كه نزدیكی فرد شایع ایجاد جنین است و خصوصیتی در نزدیكی وجود ندارد كه آن را تنها راه تحقق نسب مشروع و طبیعی بدانیم. پس طفل حاصل از تلقیح مصنوعی زن با اسپرم شوهر، نسب مشروع دارد و به زوجین ملحق می شود و اینكه شوهر تلقیح را انجام دهد یا شخص ثالث تأثیری در نسب مشروع طفل ندارد و همچنین اینكه طرفین آگاه به این عمل باشند یا خیر باز هم تأثیری ندارد و همة آثار نسب مشروع بر این طفل بار می شود.

گفتار دوم : آثار مالی و غیر مالی نسب ناشی از تلقیح مصنوعی با اسپرم شوهر :

بند اول : آثار مالی

الف) توارث

توارث از باب تفاعل به معنای ارث بردن از یكدیگر است. طبق ماده 861 قانون مدنی كه می گوید : موجبات ارث دو امر است : نسب و سبب ، نسب یكی از موارد تحقق توارث است و طفلی كه نسب مشروع دارد ارث می برد از اقوام و از اوهم ارث برده می شود به شرط تحقق موجبات ارث. شرط وراثت در ماده 875 قانون مدنی ذكر شده و آن عبارت از این است كه در حین فوت مورث، وارث زنده باشد و اگر حمل است نطفه او حین الموت منعقد بوده و زنده هم متولد شود اگر چه فوراً پس از تولد بمیرد.

در مورد مسأله ما هم اگر اسپرم شوهر قبل از فوت با تخمك زن تركیب شود و نطفه تشكیل شود در این صورت اگر زنده هم متولد شود همچون فرزند حاصل از نزدیكی طبیعی ارث می برد ولی اگر بعد از فوت شوهر نطفه تشكیل شود، در این صورت فرزند حاصل از لقاح مصنوعی از پدر خود ارث نخواهد برد. و دلیل آن هم این است كه به محض فوت شخصی، قهراً وبلافاصله ماترك او به ورثه موجود انتقال پیدا می كند و اسپرم بدون تركیب با تخمك حمل نیست كه بگوئیم ارث می برد.

ولی این ماده و این استدلال جای بحث و بررسی بیشتری دارد و این مسئاله قراردادی را می توان متناسب با نیازهای جامعه و مسائل جدید تغییر داد.

ب) نفقه

طبق ماده 1196 قانون مدنی، فقط اقارب نسبی در خط عمودی اعم از صعودی یا نزولی ملزم به انفاق یكدیگرند.

فرزند ناشی از تلقیح مصنوعی با اسپرم شوهر همچون فرزند ناشی از نزدیكی زن و شوهر شرایط داشتن حق نفقه را دارد.

ج) سایر روابط مالی

در مورد این موارد هم مثل هزینه آموزش و پرورش و حضانت و تربیت كودك، این طفل همچون طفل ناشی از نزدیكی زوجین باید در این موارد هم تأمین شود و این هزینه ها در صورت حیات پدر بر عهده او و در صورت فوت پدر بر عهده مادر است و پدر یا جد پدری به عنوان ولی قهری موظفند فرزند ناشی از تلقیح مصنوعی را نگاهداری و اموال او را محافظت نمایند.

بند دوم : آثار غیر مالی

الف) حرمت نكاح

طفل ناشی از تلقیح مصنوعی در این مورد هم مثل كودك ناشی از مواقعه است و تمام آثار نسب مشروع بر او بار می شود و طبق ماده 1045 قانون مدنی نمی تواند با پدر و اجداد و مادر و جدات هر قدر كه بالا رود و با اولاد هر قدر كه پایین رود و با برادر و خواهر و اولاد آنها هر قدر كه پایین رود و همچنین با عمات و خالات خود و عمات و خالات پدر ومادر و اجداد و جدات ازدواج كند.

ب) حضانت

در مورد حضانت هم فرزند ناشی از لقاح مصنوعی با فرزند ناشی از مواقعه تفاوتی ندارد و حضانت به معنای نگاهداری اطفال از جهت جسمی و روحی و تربیتی است و طبق مواد 1168 و 1179 نگاهداری اطفال هم حق و هم تكلیف ابوبین است و در صورت فوت یكی از ابوبین حضانت طفل با آنكه زنده است خواهد بود هر چند متوفی پدر طفل بوده و برای او قیم معین كرده باشد. هیچ یك از ابوبین حق ندارند در مدتی كه حضانت طفل بر عهده آنهاست از نگاهداری امتناع كند.

ج) تربیت

تربیت در لفظ به معنای پروردن و پرورانیدن و آموختن آداب و اخلاق و پرورش روح و جسم است و در اصطلاح حقوقی به معنای پرورش روحی و اخلاقی یا معنوی اطفال به كار رفته است.

در حقوق اسلام به امر تربیت اهمیت فوق العاده ای داده شده و یكی از وظایف مهم والدین تربیت فرزندان عنوان شده است. مواد 1104و1178 قانون مدنی به این امر پرداخته اند.

د) ولایت

ولایت در لغت به معنی حكومت كردن است و همچنین به معنای دوست داشتن، یاری دادن و تصرف كردن و تسلط پیدا كردن آمده است.

قهری در لغت به معنای جبری و اضطراری است. ولایت در اصطلاح حقوقی و حقوق مدنی عبارت از قدرت و اختیاری است كه برابر قانون به یك شخص ذیصلاح برای اداره امور محجور واگذار شده است كه اقسامی دارد :

1- ممكن است به حكم مستقیم قانون باشد 2- به موجب وصایت 3- به حكم دادگاه ( ولایت / قیومت)

ولایتی كه به حكم مستقیم قانون باشد ولایت قهری نامیده می شود. یكی از آثار نسب مشروع هم ولایت قهری است و چون فرزند ناشی از تلقیح مصنوعی با اسپرم شوهر هم دارای نسب مشروع است ولایت قهری این طفل با ولایت طفل ناشی از مواقعه تفاوتی ندارد.

طفل ناشی از تلقیح مصنوعی نیز تا زمانی كه به سن بلوغ و رشد برسد تحت ولایت قهری پدر و جد پدری است و اگر بعد از بلوغ معلوم شود كه این كودك غیر رشید است یا دارای جنون می باشد و سفه یا جنون وی به زمان صغر اتصال دارد تحت ولایت پدر و جد پدری است.


نظر کاربران